English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7970 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
short game U ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drive volley U ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
short iron U چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
peripheral U بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
virtual U بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
danzuki U ضربههای پی در پی
renzoku U ضربههای پی در پی
combination U ضربههای پی در پی
thudded U ضربههای متوالی
thuds U ضربههای متوالی
thudding U ضربههای متوالی
thud U ضربههای متوالی
swing from one's heels U ضربههای قدرتی
dwieo chagi U ضربههای پرشی پا
equalizing pulses U ضربههای ششگانه
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
synchronizing pulses U ضربههای همزمان سازی
go dan kumite U مبارزه با ضربههای 5 تایی
pitapat U با ضربههای تند و متوالی
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
long iron U چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
essentialness U ضرورت
inevitably U به ضرورت
necessity U ضرورت
requisiteness U ضرورت
exigency U ضرورت
requisteness U ضرورت
indispensability U ضرورت
essentiality U ضرورت
needed U ضرورت
momentousness U ضرورت
instancy U ضرورت
need U ضرورت
cogency U ضرورت
exigencies U ضرورت
inevitability U ضرورت
needing U ضرورت
urgency U ضرورت
urgency of need U ضرورت نیاز
exigency U ضرورت اضطرار
historical necessity U ضرورت تاریخی
exigencies U ضرورت اضطرار
police licence U ضرورت شعری
vital necessity U ضرورت حیاتی
poetical licence U ضرورت شعری
exigence U ضرورت موقع تنگ
materiality U جنبه مادی ضرورت
case of necessity U حالت الزام و ضرورت
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
in case of emergency U درموقع تنگ وقت ضرورت
to drag in a subject U موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
iron rations U جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
one two U ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
stockiest U کوتاه
stockier U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
dumpy U کوتاه
concise U کوتاه
succinct U کوتاه
stocky U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
little U کوتاه
stunts U کوتاه
scut U دم کوتاه
liliputian U قد کوتاه
dwarfish U کوتاه
pigmies U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
pigmy U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
down U کوتاه
curtal U کوتاه
pygmy U کوتاه
of short duration U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
puny U قد کوتاه
pigmies U قد کوتاه
short U کوتاه
stunt U کوتاه
bas relif U کوتاه
low U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
synoptic U کوتاه
miniature U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
shortest U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
pygmies U کوتاه
stunting U کوتاه
miniatures U کوتاه
shorter U کوتاه
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
curtailing U کوتاه کردن
curtailment U کوتاه سازی
cutty sark U دامن کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
short run U مدت کوتاه
short drop U دراپ کوتاه
detruncation U کوتاه شدگی
short circuit U اتصال کوتاه
detruncate U کوتاه کردن
short blast U بوق کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
short blast U سوت کوتاه
cut off U کوتاه کردن
knurly U کوتاه قد کوتوله
coatee U دامن کوتاه
short run U کوتاه مدت
short return U برگشت کوتاه
short service line U خط سرویس کوتاه
scutter U دو باگامهای کوتاه
pygmies U ادم کوتاه قد
short precision U دقت کوتاه
short period U دوره کوتاه
short brittle U شکننده- کوتاه
manakin U ادم کوتاه قد
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber U الوار کوتاه
reefs U کوتاه کردن
low frequency wave U موج کوتاه
lop sided U کوتاه و بلند
manikin U ادم کوتاه قد
idylls U چکامه کوتاه
clipping U کوتاه کردن
short-wave U موج کوتاه
short wave U موج کوتاه
truncating U کوتاه کردن
idylls U قصیده کوتاه
reef U کوتاه کردن
idyll U قصیده کوتاه
intrim U کوتاه مدت
hidebound U کوتاه فکر
idyl U چکامه کوتاه
truncated U کوتاه کردن
idyl U قصیده کوتاه
hide bound U کوتاه فکر
punches U کوتاه قطور
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
hare sighted U کوتاه بین
Recent search history Forum search
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1ریاست مخابرات به چهار نفر کارمند ضرورت دارد
1معنی lead lag compensator
1i was rebelling now
2Rowdy
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
1معني short earlobe
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com